بیست و سه موقعیت طلایی سینما و تلویزیون ایران!!!!!

تبلیغات

بیست و سه موقعیت طلایی سینما و تلویزیون ایران!!!!!

 1. –آخه...
- دیگه آخه نداره!

2. طرف دارد از در خارج می‌شود.دوستی(نامزدی/همسری) صدایش می‌کند: جعفر ( یا قلی یا محسن یا بهزاد یا فروغ ...) طرف برمی‌گردد (حالا یا می‌گوید "چی؟" یا نمی‌گوید) بعد اون دوست ساکت می‌شود و زیر لبی می‌گوید :هیچ چی.

3. طرف می‌خواهد یکی را تعقیب کند .عینک دودی می‌زند و سپر به سپر طرف (یا اگر پیاده‌اند در فاصله 30 سانتی‌ او ) حرکت می‌کند. سوژه مورد نظر هم یک خنگ بالفطره است.

4. با هنرنمایی : امین حیایی

5. موقعیت‌های هراسناک برای زن‌های تنها باید در شبهای بارانی رخ بدهد.

6. آدم‌ها برای بیدار شدن از کابوس حتماً باید نیم‌متر با صورت خیس از تختشان بپرند.(طوری که دو نیم‌تنه‌شان زاویه 90 درجه بسازد)

7.یک پسر بامرام عاشق‌پیشه که عقلش شیرین می‌زند و اواخر فیلم قابلیت‌هایش به همه اثبات می‌شود( یعنی همه مردان جوان سالم منگل‌اند؟!)



8.خانه دوبلکس و آقای خانه که با ربدوشامبر برق‌برقی و دستمال گردن ،دارد با لبخند از بالا به تازه‌وارد نگاه می‌کند( خداوکیلی این تصویر دیگر حالتان را بد نمی‌کند؟)

9. هندوانه‌ها در آب حوض (اولین تصویری که برای القای حس صمیمیت و گرمی خانواده به ذهن هر آدمی می‌رسد)

(میان برنامه 1 )
یکی از سریال‌های رمضان -دیالوگ‌های پدر و دختری در اتومبیل:
دختر-نظرتون درباره شعر نو چیه؟
پدر- من به این شعرها می‌گم شعرهای هیچی‌ندار.
دختر-نه منظورم شعر نیماییه
پدر- نه...نیما که خوبه
دختر-دیگه؟
پدر-سهراب و اخوان هم البته خوبن.
(نکته:پیدا کنید نام دو غایب احتمالی را؟ پیدا کنید دلیل وجود این سکانس را؟توضیح این که پدر اساساً پزشک است)

10. سروش صحت در نقش لوطی که خاطرخواه کسی است که بهاره رهنما نقشش را بازی می‌کند.

11. زن چایی می‌آورد و به مهمان(آن) می‌گوید: خب ...خیلی خوش اومدید.(خلاق‌ترین فیلمنامه‌نویسان این جور مواقع می‌نویسند:"آفتاب از کدوم طرف در اومده؟")

12. حاجی و سید در کشاکش .یکی زخمی شده و اصرار می‌کند که " تو برو!" و از دیگری انکار که "من بدون تو جایی نمی‌رم" ( البته در اغلب موارد اون سالمه می‌رود و فرد زخمی در یک سری اقدامات ایثارگرانه دشمن را می‌ترکاند)


13.نیروهای بعثی کلاً می‌خندند ( بعد هم در یک تغیر ناگهانی شخصیت به شکل جنون‌آمیزی عصبانی می‌شوند)

14." بازی دیگه تموم شد"( تا حالا چند نفرتان این دیالوگ را درفیلم ها از زبان پلیس شنیده اید)

15. " من خودم رو هنرمند نمی‌دونم"!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

16. تمام عروسی‌ها در حیاط خانه برگزار می‌شود( نه تالار،نه باغ،نه آپارتمان...فقط در حیاط یک خانه قدیمی نقلی)

17. دو نامزد جوان دنبال هم می‌کنند و مثل چت کرده‌ها می‌خندند.(اوج خلاقیت برای نمایش خوشی عاشقان جوان)


18.وقتی کارگردان می‌خواهد نشان بدهد در ترسیم جهان دختران چقدر تبحر دارد یکی از دخترها به اون یکی می‌گوید:" خاک تو سرت"

(میان برنامه 2 )
یکی دیگر از سریالهای ماه رمضان.
پسر دیروقت از نزد دوستان نابابش که به او اکس داده‌اند برمی‌گردد.
خانه تاریک است. مادر هم درطبقه دوم خانه دوبلکس منتظر. پسر وارد می‌شود. مادر می‌گوید: کجا بودی تا این
وقت شب؟ چرا چشمات قرمزه؟
نکته: مادر برای تشخیص فوری قرمزی چشمان پسرش در تاریکی آن هم از فاصله 7 متری و ازطبقه بالا ازهیچ نیروی متافیزیکی کمک نگرفته است. تشخیص او در سینمای ایران به شم مادرانه معروف است

19. آدم‌های تحصیل کرده و خوش‌پوش و جنتلمن یک ریگی به کفششان است
( بر عکس مردان سنتی صادق)

20.شریفی‌نیا در نقش مردی که زیر سرش بلند است.

21.در خانواده‌های قدیمی و قجری حتماً قتلی رخ می‌دهد.

22.در تیتراژ پایانی سریال‌ها باید حتماً یکی یک چیزی بخواند( تو مایه‌های غم باشد مقبول‌تر است)

23.همه خارجی‌هایی که می‌خواهند فارسی حرف بزنند باید عین سفیر انگلیس در سریال امیرکبیر صحبت کنند.(اگر یادتان نیست توضیح می‌دهم: مثل فارسی‌زبانی که در حین خوردن سیب‌زمینی داغ ، بخواهد حرف بزند)

 




مطالب مرتبط
بخش نظرات

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







.